راه‌نجات



ابو بصیر به امام باقر علیه السلام عرض می کند که امسال چقدر حاجی زیاد است وسر وصدا هم زیاد است.امام فرمودند:بل ما اکثر الضجیج واقل الحجیج.

یعنی چه قدر سر وصدا زیاد است ولی حاجی کم است.

بعد امام دست روی چشمان ابو بصیر کشیدند وابو بصیر نگاه کردند ودیدندکه اکثر مردم به شکل میمون وخوک هستند .ومومن در بین آنان مثل یک ستاره ای درخشان در شب تاریک است.

 

ابو بصیر به امام می گوید:بله راست گفتی،سر وصدا زیاد است و حج گزار واقعی کم است.بعد حضرت دعا کردند ودوباره ابو بصیر به شکل اول (نابینا )برگشت.

امام علیه السلام فرمودند:اینکه دوباره به شکل اول یعنی نابینا بر گشتی نه بخاطر این است که ما برتو بخیل هستیم.وخدا هم بر تو ظلم نکرده است

بلکه این نابینایی تو چیزی است که خدا برای تو انتخاب کرده است.واینکه اگر بخواهیم برای تو که دعا کنیم وتو بینا شوی برای ما کاری ندارد.ولکن ما می ترسیم که مردم توان فهم ودرک این امور واین معجزات را نداشته باشند .ودر گمراهی قرار بگیرند.و فضل ولطف خدا را بر خود فراموش کرده وبه جای اینکه خدا را رب و پروردگار خود بدانند ،ما ائمه را خدابدانند.در حالیکه ما بند گان خدا هستیم وما هم خدا را عبادت می کنیم.و ما تسلیم امر خدا هستیم.


منطقه حوأب آبگیری بود در نزدیک بصرة که سپاهیان جنگ جمل از کنار آن عبور کردند.این آبگیر متعلق بود به حوأب دختر کلب بن وبرة.

 

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در یکی از پیشگویی های خود فرموده بودند،روزی را می بینم که سگهای حوأب به یکی از شما ن واق واق می کند.

حمیرا (عایشه ) مبادا تو باشی.

وقتی عایشه به منطقه حوأب رسید وسگها بر او صدا کردند .اسم آنجا را پرسید وبه او گفتند که اینجا حوأب است.او گفت :مرا بر گردانید.(ردّونی ردّونی )

 

به او گفتند ما از منطقه حوأب گذشتیم.(فقد ج ماء الحوئب ).عبدالله بن زبیر 50 را جمع کرد و به آنها پول دادند که قسم بخورند که اینجا حوأب نیست.

 

گقته شده که این اولین شهادت دروغ بود که در اسلام اجراء شد.

 

حضرت علی علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلوات الله علیه اصحاب جمل و نهروان را لعنت کرده و فرمودند : زندگانشان در فتنه کشته می شوند. و مردگانشان بر  دین یهود و در آتش دوزخ خواهند بود.

 

عایشه مصداق این آیه دانسته شده :" کالتی نقضت غزلها من بعد قوّة أنکاثاً ". که امام صادق علیه السلام در مورد این آیه شریفه فرمودند : عایشه آن کسی است که رشته های ایمانش را واتابید.

بعد از تمام شدن جنگ وکشته شدن افراد زیادی از دشمن حضرت علی علیه السلام طبق سفارش پیامبر (ص) عایشه رابا  احترام خاصی به مدینه بر پگرداند.


دو نفر به نامهای احمد وحسین به خدمت امام رضا رسیدند. وگفتند که قبلا وضع مالی ما خوب بود والان در سختی قرار داریم.از خدا بخواه که اوضاع سابق را به ما بر گرداند.

امام(ع) فرمودند :آیا می خواهی مثل طاهر(معروف به طاهر ذو الیمینین) وهرثمه باشی.(یعنی مال و ثروت شما زیاد شود) ولی دین و اعتقادات خود را از دست بدهید.

 

آن دو نفر گفتند:نه بخدا ،تمام طلا ونقره زمین  را داشته باشیم ولی اعتقادات خود را از دست بدهیم ما را خوشحال نمی کند.

 

بعد حضرت رضا به آن دو نفر فرمودند:هر کس از شما توانگر است باید شکر خدا را به جا آورد.که همانا خدای متعال می فرمایند:"لئن شَکَرتُم لَأزیدَنَّکُم .(ایه 7 سوره ابراهیم ).

 

اگر شکر نعمت های الهی را به جا آورید خدا نعمتها را بر شما زیاد می کند.(تفسیر نور الثقلین ج 2،ص 527 )


امام حسین علیه السلام :

 

خُطَ الموتُ علی وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القلادَةَ علی جید الفتاةِ،مرگ مثل گردنبندی که لازمه گردن دختران است حتمی است. ومن به دیدار نیاکانم آنچنان 

 

 

اشتیاق دارم مانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف.

 

رضیَ الله رَضانا اهل البیت نَصبر علی بلائهبرآنچه خدا بر آن راضی است ما هم راضی هستیم.

 

 

مَن کان باذلاً فینا مُهجَتَهُ ومُوَطِّناً علی لقاءِ اللهِ نفسَهُ فَلیرحَل مَعَنا، فإنی راحِلٌ مُصبِحاً انشاء الله تعالی.

 

 

هرکس آمادگی دارد تا در راه ما خون قلب خود را بریزد و جان خود را به خدا بسپارد، پس با ما کوچ کند که همانا من صبحگاه کوچ می کنم اگر خدا بخواهد.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

delsatecco3.rozblog.com چند در چند شناسایی بیلوار کرمانشاه ranginsazeh نت سنتور هایده زیرزمین frectaltkuhsar فعالیت های درون مدرسه ای فروشگاه اینترنتی قاصدک طلایی نویسنده‌ی جوان